خانوداگی یا خیابانی؟ نسخه ای برای همه کودکان کار
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۹۰۷۳۲
«برخورد قضایی با باندهای کودکان کار»؛ این خبر کوتاه هفته پیش از طرف وزیر دادگستری اعلام شد و قرار است در میان طرح جدید ساماندهی کودکان کار گنجانده و اجرا شود. با اینکه برخورد با باندهای کار کودک برای اولینبار بهصورت رسمی در یکی از طرحهای ساماندهی در نظر گرفته شده، اما تا امروز بارها از تریبونهای مختلف از فعالیت این باندها گفته شده؛ باندهایی که تاکنون، نه کسی نشانهای از حضورشان دیده و نه خبری از بازداشت سرکردگان و عوامل آن شنیده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش هم میهن، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران بهتازگی به مردم توصیه کرده: «به کودکان کار کمک نکنید تا اقتصاد کف خیابانی باندهای کار کودک، منهدم شود.» همین نهاد، آذرماه سال گذشته بهشکل دیگری این موضوع را مطرح کرده بود: «کودکانی که سرچهارراهها کار میکنند اجیرشدگانی هستند که یا از طرف خانوادههایشان یا از سوی افرادی دیگر، مجبور به کار شدهاند.»
ماجرا به همین جا ختم نمیشود و فعالیت باندهای کار کودک در گفتههای دبیر مرجع ملی حقوق کودک هم دیده میشود. چندروز پیش علی کاظمی به یکی از رسانهها گفته بود: «با کمک به این کودکان در سر چهارراهها، آنها را به طعمه باندها و مافیاهای اقتصادی تبدیل میکنیم.»
فعالیت باندی کار کودکان خیابان، موضوعی است که از سوی نهادهای رسمی مطرح میشود. آنها معتقدند این کودکان تحت گروههای سازمانیافته شدهای مشغول بهکارند، درحالیکه فعالان اجتماعی که سالهاست در حوزه حمایت از این کودکان کار میکنند به هممیهن میگویند که تاکنون شواهدی مبنی بر فعالیت باندهای کودکان کار دیده نشده و تا امروز هم مطالعهای روی آن انجام نشده است. سال گذشته مروئه وامقی، پژوهشگر حوزه کار کودک، درباره حضور این گروهها گفته بود: «این تفکر (باند) حداقل برای کودکان دستفروش بسیار کم است و اگر هم بهشکل گروهی کار کنند، معمولاً گروههای آنها خانوادگی یا بهصورت همسایگی است.»
هممیهن در این گزارش از فعالان حوزه کار کودک و رئیس انجمن مددکاری ایران پرسید: «آیا تاکنون با پدیده باندهای مافیایی در حوزه کودکان کار روبهرو شدهاند و در صورت تایید، آیا اجرای طرحهای ساماندهی به حذف این رویه کمک میکند؟»
تقصیر به گردن مافیافرشید یزدانی، فعال حقوق کودک، میگوید که تاکید بر فعالیت گروهی و باندی کودکان کار، برای فرار از مسئولیت برخی سازمانهاست: «ممکن است این کودکان بهصورت خانوادگی کار کنند، اما به این معنی نیست که فعالیت باندی دارند. اگر آنها باند بودند که تا امروز یکی از آنها دستگیر شده بود. وقتی این نهادها امکان برنامهریزی برای حذف کار کودک را ندارند، تقصیر را به گردن موضوع مبهمی بهنام باند میاندازند.»
او معتقد است که نتیجه ترویج این دیدگاه، گسترش نگاه منفی به کودکان کار و سازمانهای مردمنهاد است: «نتیجه مطرحکردن فعالیت کودکان کار بهصورت باندی این است که حس دلجویی و کمک به آنها را در نگاه افکار عمومی تغییر میدهد. حتی نگاه به سازمانهای مردمنهاد هم تغییر میکند و این تصور به وجود میآید که این سازمانها با حمایت از این کودکان، از باندها حمایت میکنند. ازسویدیگر حوزههای مسئول هم وارد عرصه سیاستگذاری اجتماعی نمیشوند؛ چون مسئله به یک موضوع پلیسی تقلیل داده میشود و دیگر با رویکرد اجتماعی به این مسئله نمیپردازند.»
یزدانی درباره صحبتهایی که درمورد پاککردن چهره شهر از آسیبهای شهری مطرح میشود هم میگوید: «این رویکرد منفی و ضداجتماعی است؛ یعنی این کودکان مبلمان شهری را خراب کرده و باید از خیابان جمع شوند.»
طرحهای شکستخوردهبه گفته یزدانی، طرحهای ساماندهی کودکان کار که تا امروز اجرا شدهاند، نتیجه مثبتی نداشتهاند: «من نتیجه مثبتی از اجرای طرحهای ساماندهی کودکان کار ندیدهام؛ چون این کودکان دوباره به خیابان برمیگردند. در این طرحها کودکان در خیابان دستگیر میشوند و علاوه بر ایجاد ترس در میان آنها، از نظر تامین معیشت هم با مشکل روبهرو میشوند. سالهاست طرحهای ساماندهی کودکان کار اجرا و هربار هم با شکست روبهرو میشود. در هر بار ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر از کودکان کار در خیابان دستگیر و به مراکزی منتقل میشوند، درنهایت هم با تعهد یا بدون آن به خانوادهها تحویل داده میشوند. خانواده هم مجبور است فرزندش را دوباره به خیابان برگرداند. درحقیقت بهجای اینکه استراتژی بقای این خانوادهها را تغییر دهند، این طرح را دوباره اجرا میکنند.»
تبدیل به مسئله امنیتیمحمد لطفی، از موسسان جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان معتقد است که مطرحکردن این موضوع که فعالیت در حوزه کار کودک باندی است، تبدیل یک آسیب اجتماعی به مسئله امنیتی است: «وقتی آنها را باند در نظر میگیریم، یعنی یک آسیب اجتماعی را به مسئله امنیتی تبدیل کردهایم؛ چون نیروی انتظامی باید با آنها برخورد کند. با این نگاه، راهکاری که مبنای آن افزایش دستمزد کارگران، گستردهکردن چتر حمایت اجتماعی و سایر اشکال حمایتی است، کنار گذاشته میشود.»
او اعتقاد دارد که طرح این موضوع به معنی پاککردن صورتمسئله و حتی وارونه کردن آن است: «نهادهایی که موظفند شرایط رفاه کودکان این سرزمین را تامین کنند، آنها را به وسیلهای تبدیل میکنند که باید از سطح شهر جمع شوند. بخشی از این نگاه، کار رسانه است؛ نگاه بالیوودی به کودکان کار به سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی ما رخنه کرده است و پیچیدگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تورم افسارگسیخته را نادیده میگیرد و به موضوعی ساده بهنام «باند» تقلیل میدهد تا پاسخ آن را با جمعآوری بدهد.
حتی اگر تصور کنیم چنین رویهای وجود دارد، کودکان کار قربانی مضاعفند و مجرم نیستند.» لطفی میگوید که جمعآوری و دستگیری کودکان در طرحهای ساماندهی، مجازات یک کودک است: «سازمانهایی که موضوع فعالیت باندی را مطرح میکنند، حتی یک مورد از این گروهها را به ما نشان ندادند. اگر این موضوع درست باشد، استثنا و بسیار نادر است. به ما آمار بدهند و بگویند در این سالها چندنفر از سرکردگان این باندها دستگیر شدهاند؟ راههای جذب این کودکان توسط باندها را به ما بگویند تا با آن مقابله کنیم! این کودکان برای کاهش هزینهها و تامین امنیتشان بهصورت گروهی سرکار میروند؛ چون عموماً در محلات جنوب شهر زندگی میکنند. من در این سالها با این مورد که کودکان برای یک گروه مشخص کار کنند، روبهرو نشدهام.»
طرحهایی بهنفع بهزیستی و شهرداریاین فعال حوزه کار کودک به طرحهای ساماندهی کودکان هم اشاره میکند. به گفته او، با توجه به بودجهای که برای طرحهای ساماندهی تعلق میگیرد، نتیجه اجرای آن برای بهزیستی و شهرداری مثبت بوده است: «اگر از نگاه کودکان به این طرحها نگاه کنیم، چیزی غیر از آسیب نمیبینیم. آسیب از لحظه اعلام این خبر برای آنها آغاز میشود و معیشتشان را تحتتاثیر قرار میدهد. حتی شیوه دستگیری آنها هم درست نیست و ممکن است آسیب ببینند. شهرداری و بهزیستی به شما آمارهایی از موفقیت طرح اعلام میکنند تا بتوانند دوباره بودجه بگیرند، درحالیکه اگر موفقیتآمیز بودند، هرسال باید از تعداد این کودکان کم میشد.»
فعالیت باندی، فرافکنی استحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاری ایران هم حرفهایی دراینزمینه دارد. به گفته او، طرح مسئله فعالیت باندهای کودکان کار نوعی فرافکنی از سوی دستگاههای مسئول حوزه کار کودک است. چلک میگوید: «اگر این باندها فعالیت میکنند، بنابراین نهادهای انتظامی و امنیتی کجا هستند؟ این نهادها قطعاً اشراف زیادی روی این موضوع دارند. حتی اگر کودکی بهدلیل فقر و بیسرپناهی هم جذب این گروهها شود و خانوادهها بهصورت آگاهانه فرزندانشان را در اختیار باندها قرار داده باشند، متولی حمایت از آنها مشخص است و باید ورود کند.»
او ادامه میدهد: «تعمیمدادن فعالیت همه کودکان کار به باندها، فرافکنی برای پاسخدادن به ناتوانی از انجام وظایف قانونی است و نتیجهای ندارد. وقتی فضا برای کودکان کار در خیابانها تنگ شود، وارد چرخه مشاغل آسیبزا میشوند. گاهی خیابان از جای دیگر برای این کودکان امنتر است. بسیاری از این کودکان همراه با خانوادههایشان کار میکنند و هیچ دستهبندیای از کودکان کار وجود ندارد که حداقل یک سازمان متولی نداشته باشد.»
این فعال اجتماعی به قوانین متعددی اشاره میکند که طبق آنها وظیفه همه دستگاهها برای حمایت از کودکان کار مشخص شده است: «ورود به حوزه کودکان کار در ایران از سال ۷۷ جدیتر شد و از همان دوره سازمان بهزیستی و شهرداری تهران به این موضوع ورود کردند. خانههای سبز و مراکز تشخیص و جذب کودکان کار هم از اولین مراکزی بود که در این حوزه راهاندازی شد. براساس ماده ۷۹ تا ۸۴ قانون کار، تکالیفی در حوزه کار کودک برای نهادها مشخص شده و علاوه بر آن، پیماننامه جهانی حقوق کودک هم در ایران پذیرفته شده است. ازسویدیگر ما پیمان نامه ۱۸۲ سازمان بینالمللی کار را هم پذیرفتیم که براساس آنها دولتها موظف شدند، علاوه بر تعیین مصادیق ممنوعیت کار کودک، سن قانونی کار توسط این گروه را هم مشخص کنند.»
براساس اعلام او، سال ۱۳۸۳ کنوانسیون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک و در سال ۸۴ هم آییننامه ساماندهی کودکان کار خیابانی در هیئتدولت تصویب شد و مسئولیت سازمان بهزیستی با همکاری ۱۳ سازمان و شورا و کارگروه در این روند مشخص شد. قوانین دیگری مثل قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست، حمایت از کودکان و نوجوانان هم وجود دارد و درمجموع همه این قوانین نشان میدهد که حاکمیت موظف است دراینزمینه با بهزیستی همکاری کند: «در ابتدا رویکرد غالب در این حوزه جمعآوری بود، اما ما از همان اول مخالف این کار بودیم و روی شناسایی و جذب کودکان تاکید داشتیم؛ چون جمعآوری ادبیات حوزه اجتماعی نیست.» چلک با اشاره به آییننامه جذب و شناسایی این کودکان که در سال ۹۴ تصویب شد، ادامه میدهد: «در سال ۱۴۰۰ اصلاحیهای روی این آییننامه صورت گرفت که طبق آن تکالیفی برای پلیس مشخص شد، اما نگاه ما در قانون کودکان و نوجوانان جمعآوری نیست. بهصراحت گفته شده، هر زمان که مددکاران و کودکان به پلیس نیاز داشتند، حضور آنها ضروری است.»
حضور مشهودتررئیس انجمن اجتماعی ایران هم تاکید میکند که طرحهای جمعآوری کودکان کار محکوم به شکست است؛ چون عوامل ایجادکننده این پدیده از بین نمیرود: «وقتی فقر افزایش مییابد، باید منتظر ظهور کودکان کار در خیابان باشیم. حتی اگر تصور کنیم کودکان شناسایی شده در این طرحها تحت پوشش سازمانهای حمایتی قرار میگیرند، باز هم نظام رفاهی و تامین اجتماعی در ایران آنقدر کارآمد نیست که نیازهای این خانوادهها را پوشش دهد و بهسمت توانمندسازی ببرد. یک خانواده با دو میلیون تومان مستمری از سوی بهزیستی در کدام منطقه از ایران میتواند زندگی کند؟ بسیاری از آنها مشکل مسکن و سوءتغذیه دارند. پیشبینی میکنیم سال آینده حضور کودکان کار در خیابانها مشهودتر شود؛ چون با این ساختار هیچگاه نمیتوان آمار این کودکان را به صفر رساند. مجریان این طرحها میدانند که در اجرای آن شکست میخورند، ولی باز هم با کودکان کار زورآزمایی انجام میدهند.»
آمارها منتشر نمیشودعلیاکبر اسماعیلپور، فعال حقوق کودک است. او معتقد است که طرح مسئله فعالیت باندی کودکان، بدون مطالعه و دلایل کافی صورت گرفته و هیچ پشتوانه علمیای برای آن وجود ندارد: «در تمام این سالها من و همکارانم به موردی از فعالیت باندی در حوزه کار کودک برخورد نکردهایم. بهنظر میرسد طرح این موضوع فرار رو به جلوست تا نهادها از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. اگر باندی وجود داشت که در سالهای گذشته باید حداقل سردسته یکی از آنها دستگیر میشد. همین موضوع نشان میدهد که فعالیت باندها در حوزه کار کودک بدون مطالعه مطرح شده است. تصوری که از باندی کار کردن وجود دارد، شکلی از جابهجایی آنهاست. بسیاری از آنها برای خودشان پیک موتوری دارند و هرچند نفر از آنها با یک موتور یا یک ماشین به مراکز محل کارشان میروند. وقتی این رویه مشاهده میشود بهعنوان فعالیت باندی در نظر گرفته میشود.» براساس اعلام او، هیچ اطلاعاتی درباره آمار کودکانی که در کارگاهها و مشاغل زیرزمینی فعالیت میکنند، وجود ندارد: «تاکنون بیش از ۳۳ بار طرحهای ساماندهی کودکان کار با صرف بودجههای هنگفت اجرا و درنهایت با شکست روبرو شده است. بااینحال بعد از اجرا باز هم میبینیم که این کودکان در چهارراهها مشغول بهکارند.
در طرحهای ساماندهی به ریشه کار کودک پرداخته نمیشود و مطالعهای روی گروه هدف و نیازهای هر گروه و اولویتهای آنان صورت نمیگیرد. برای مثال، اجازه انتشار آمارهای رسمی این حوزه داده نمیشود تا به آن اتکا کنیم و مشخص شود چند درصد از کودکان بهصورت پنهان و چند درصد بهصورت آشکار فعالیت میکنند.» اسماعیلپور ادامه میدهد: «ساماندهی بهمعنی جمعآوری و نگهداری در مراکز مدت ۲۱ روز و دوباره برگرداندن به خیابانها نیست و هر گروهی نیاز به برنامهای خاص دارد.
مسئولان مدام میگویند ۸۰ درصد کودکان کار در ایران اهل افغانستان هستند؛ یعنی ما مسئولیتی در قبال آنها نداریم. درصورتیکه طبق پیماننامه جهانی حقوق کودک، وقتی پذیرفتیم کودکی در ایران زندگی میکند، باید امکانات حداقلی لازم برای آموزش و درمان و... را فراهم کنیم. درنتیجه اگر دولت همین مهاجران را ساماندهی کند و سرپرستخانوار تحت پوشش امکانات رفاهی و بیمه تامین اجتماعی قرار دهد، بسیاری از کودکان کار به مدرسه برمیگردند و نیازی به اجرای طرحهای ساماندهی با هزینههای هنگفت نیست.»
او به ویژگیهای کودکان کار که به کولیها یا اصطلاحاً غربتیها معروفند هم اشاره میکند و میگوید: «بخشی از کودکان کار هم از این طیف هستند و بسیاری از آنها از شمال کشور به شهرهای دیگر ازجمله تهران مهاجرت میکنند. رشد جمعیت در این گروه تصاعدی است و در همه دولتها هم رانده شدهاند و جامعه محلی پذیرای آنها نیست. دولت با ایجاد مشوقهایی در مبدأ میتواند از رفتوآمد آنها بین تهران جلوگیری کند و به فرآیند کاهش کار کودک در این جمعیت کمک کند.» اسماعیلپور به تجربه کشورهای دیگر در زمینه حذف کار کودک اشاره میکند: «در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ میلادی جنبشی برای کاهش آمار کودکان کار در دنیا صورت گرفت. نتیجه فعالیتهای این جنبش جهانی، کاهش آمار کودکان کار از ۲۵۰ میلیون به ۱۶۸ میلیون نفر در سراسر دنیا بود.
در این طرح به خانواده کودکان کار بهصورت مشروط خدماتی ارائه میشد تا کودک به مدرسه برگردد. ما در ایران میتوانیم همین الگو را اجرا کنیم. ما نهادهایی داریم که زنان سرپرست خانوار را تحت حمایت قرار میدهند. مشکل عمده آنها این است که فضای مناسب برای حمایت از این زنان ندارند، برنامهای برای خرید تولیدات و دستسازههای آنها وجود ندارد، از مکانهای عمومی شهری مثل ایستگاههای مترو و پارکها سهمی برای فروش محصولات ندارند و نهادهای مسئول هم کمکی برای تامین این فضا انجام ندادهاند. در خیلی از کشورهای دیگر با پایداری اشتغال برای سرپرستهای خانوار از اشتغال فرزندان آنها جلوگیری کردند.»
حضور ۳۰ تا ۴۰ درصدی کودکان کار در خیاباناسماعیلپور به پنهانبودن آمار کودکان شاغل در کارگاههای زیرزمینی و مشاغل هم اشاره میکند: «هیچ طرحی برای کودکانی که در کارگاهها و مشاغل زیرزمینی کار میکنند، اجرا نشده است. از سال ۱۳۸۰ مقاولهنامه ۱۸۲ سازمان جهانی کار درباره شناسایی و محو بدترین اشکال کار کودکان در ایران پذیرفته شده و طبق آن دولتها مکلفند مشاغل سخت و زیانآور برای کودکان را شناسایی و برای محو آن تلاش کنند. ازیکسو این الزام بینالمللی پذیرفته شده و ازسویدیگر در مجلس ششم قانونی تصویب شد که کارگاههای زیر ۱۰ نفر از شمول قانون کار خارج شود.
این قانون در حالی تصویب شد که بخش زیادی از کودکان درکارگاههایی با کمتر از ۱۰ نفر نیرو مشغول بهکارند و بهاینترتیب از شمول قانون کار خارج میشوند. بازرس تامین اجتماعی و وزارت کار الزامی ندارد که از این کارگاهها بازدید کنند و هیچ نظارتی روی این کارگاهها وجود ندارد.» این فعال حقوق کودک ادامه میدهد: «بهزیستی و وزارت کار هم میگوید هیچ تعهدی روی این نوع از اشتغال کودکان ندارند. با اجرای طرحهای ساماندهی تلاش شد که کودکان از خیابانها جمعآوری شوند، اما بعد از آن بسیاری از آنها در کارگاهها در ازای دستمزدهایی بسیار پایین مشغول بهکار شدند.
آمار این کودکان نسبت به سایر گروهها بیشتر است و در معرض آسیبهای جدیتری قرار دارند؛ چون هیچ نظارتی روی آنها نیست و از دسترس نهادهای نظارتی خارج میشوند. آماری هم دراینزمینه وجود ندارد، اما برآورد ما این است که ۳۰ تا ۴۰ درصد کودکان کار در خیابانها حضور دارند و بخش زیادی از آنها در مشاغل پنهان و زیرزمینی حضور دارند.» اسماعیلپور به زبالهگردی کودکان بهعنوان یکی از بخشهای سخت کار کودک هم اشاره میکند. به گفته او، طبق مقاوله نامه سازمان جهانی کار، اشتغال کودک به این شغل ممنوع است.
اگر دنبال فعالیت باندی کودکان کار میگردند، زبالهگردی کودکان نوعی فعالیت باندی است؛ چون در کارگاههای مخوفی کار میکنند و شهرداری در بسیاری از موارد صاحبان گودهای زباله را میشناسد و در جریان نحوه فعالیت گودهای زبالهگردی است. با وجود این شرایط هرگز با این پدیده برخورد نشده؛ چون گویا زباله اگر بلای جان کودکان است، سود هنگفتی برای خیلیها دارد.
یک نسخه برای همه کودکان کاراو به طرح جدید ساماندهی کودکان کار هم اشاره میکند: «در طرحهای ساماندهی قبلی کودکان حدود ۲۱ روز در مراکز ساماندهی نگهداری میشدند و بعد از دریافت تعهد از خانوادهها، به آنها تحویل داده میشدند، اما در طرح جدید فازهای مختلفی طراحی شده که طبق آن کودکان شناسایی و جمعآوری میشوند و خانواده هم قرار است تحت حمایت قرار گیرد، مهمترین تفاوت طرح جدید بر طرحهای قبلی موضوع خصوصیسازی فرآیند ساماندهی است که در هیچ کجای دنیا حلوفصل آسیبهایی ازایندست را به پیمانکاری و مقاطعهکاری نمیسپارند و مطمئن هستیم که در این طرح هم برای همه کودکان یک نسخه پیچیده شده است. بهعنوان مثال پدر یک خانواده قوم غربت که قرار است تحت حمایت و آموزش قرار گیرد، آمادگی پذیرش این فرآیند را دارد؟
او خود در کودکی قربانی آسیبهای اجتماعی بوده، در سن پایین ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و حالا بهنوعی بازنشسته میشود و روی فرزندانش سرمایهگذاری میکند. همچنین ممکن است درگیر اعتیاد و مسائل دیگری شده باشد و برای تامین معیشت، به کودکانش چشم امید دارد تا زنجیره افزایش جمعیت در این گروه قطع نشود، در یک منطقه ساکن نشوند و در شهرهای مبدأ مشوق قابل اتکایی نداشته باشند، هیچکدام از این آموزشها نتیجهای ندارد. ازیکطرف، برنامه جدید ساماندهی کودکان خیابانی را آغاز میکنند و ازطرفدیگر در ماده ۸۴ برنامه هفتم توسعه ردیف مربوط به کودکان کار حذف میشود و این همه تناقض در سیاستگذاریها قابلتأمل است.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: کودک کار باند قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل طرح های ساماندهی کودکان کار اجرای طرح های ساماندهی کودکان کار در خیابان حوزه کار کودک بسیاری از آن ها هم اشاره کودکان کار فعالیت باند ها کودکان کار کودکان کار کودکان کار فعالیت باندی کارگاه ها ادامه می دهد مشغول به کار آمار کودکان برای کودکان اسماعیل پور کار می کنند گروه ها خانواده ها وجود ندارد همه کودکان طرح ها خیابان ها سازمان ها حقوق کودک تا امروز تصویب شد جمع آوری طرح جدید مشخص شد شده اند روبه رو نهاد ها سال ها کار هم طبق آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۹۰۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام